الگوی مصرف در سبک زندگی اسلامی-ایرانی
برای ایجاد تغییر در شیوه مصرف مطابق با سبک زندگی اسلامی- ایرانی، باید اقدامات و برنامههای جدی به صورت کاربردی و به دور از هرگونه شعارزدگی تدوین و اجرا شود؛ که این مهم بدون همکاری و همراهی مسئولان و مردم با یکدیگر امکان پذیر نخواهد بود.
مصرف یکی از شاخصهای اصلی سبک زندگی محسوب میشود؛ به طوری که بعضی از صاحبنظران، سبک زندگی را به معنای نحوه مصرف و کیفیت و کمیت آن دانستهاند؛ لذا الگوی مصرف نقش تعیینکنندهای در سبک زندگی انسانها دارد و از آنجا که اسلام در این زمینه «بایدها و نبایدها» و توصیههای زیادی ارائه کرده است و الگوی متفاوتی را مبنی بر جهانبینی خود معرفی میکند؛ بنابراین با توجه به نامگذاری شعار سال ۹۷ به نام حمایت از کالای ایرانی، میتوان سبک زندگی ویژهای را در این حوزه برای جامعه شهروندی استنتاج کرد. در این مقاله، از اصلاح الگوی مصرف و مباحث در خور توجیهی در اینباره سخن خواهیم گفت.
اهمیت و ضرورت اصلاح الگوی مصرف در سبک زندگی
با توجه به وضعیت مصرف در سطوح مختلف، به طور کلی ضعف در سامان دهی و مدیریت مصرف و گسترش مصرف گرایی، تاثیر و تبعات زیان بار مستقیم و غیرمستقیم فراوانی، به ویژه در دو حوزهی فرهنگ و اقتصاد به همراه داشته است که از آن جملهاند:
۱) اتلاف منابع و سرمایههای مادی و معنوی
۲) تضعیف فرهنگ و بازار کار و سرمایه گذاری
۳) تدریج فرهنگ مصرفگرایی و به حاشیه رفتن سبک اسلامی- ایرانی
۴) گسترش هویتهای وارداتی و افول تدریجی هویت اسلامی
۵) افزایش وابستگی ملی و تضعیف استقلال اقتصادی و در بلند مدت تضعیف نظام سیاسی.
بنابراین، سیاستگذاری و برنامهریزی، الگوسازی و ترویج فرهنگ و هنجارهای مصرف صحیح، باید حوزههای مختلف جامعه از قبیل: اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... را تحت پوشش قرار دهد. این برنامهها باید جامعیت داشته باشند و سطوح مختلف مصرف را پوشش دهند و علل و ابعاد فرهنگی، ساختاری و رفتاری مصرف در افق زمانی بلندمدت، میان مدت، کوتاه مدت را نشانه رود؛ این برنامهها باید نه تنها مشارکت مردمی را تقویت کند بلکه مجموعه نهادها و دستگاههای حاکمیتی را به اصلاح سیاستها و رویههای ناکارآمد و مسرفانه در زمینهی مصرفگرایی و اسراف وا دارد.
الگوی مصرف کنونی
الگوی مصرف و ضرورت توجه به تغییر آن موضوعی است که مدتهای مدیدی توجه نظریه پردازهای فرهنگی را به خود جلب کرده است. بارها شنیده یا دیده ایم که گفته شده است برای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی و حمایت از کالای ایرانی نیاز مبرمی به تغییر سبک مصرف یا الگوی مصرفی جامعه وجود دارد. اما الگوی مصرف کنونی مگر چه ویژگیهایی دارد که باید آن را تغییر داد؟
در ابتدا بهتر است که تفسیری از الگوی مصرف کنونی برای شناخت بهتر ارائه نماییم. رفتارشناسی مردم در فرهنگ مصرفی نشان داده است که الگوی مصرف فعلی که همراه در حال گسترش است برگرفته از هژمونی سرمایه داری است واین هژمونی متکی بر نظام سرمایه داری بین المللی شکل گرفته است. در الگوی مصرف برگرفته از این نظام برای انباشت سرمایه بی حد و حصر نیاز به تولید بیشمار است و برای آنکه تولید همچنان ادامه یابد، نیاز به مصرف بی نهایت است؛ بنابراین مصرف بی نهایت بزرگترین دغدغه جامعه سرمایه داری است که از دل آن برندگرایی و سبک زندگی تجملی سر برآورده است. اما یک نکته ظریف وجود دارد که هژمونی سرمایه داری سواربر تفکر سکولارغربی قدرتمند شده است. در نظام اقتصادی به اصلاح آزاد هیچ اصل اخلاقی معتبر نیست. خلاء ارزشی حاصل از آن منجر به نیاز شدید به خلق ارزش و خلق هویت جعلی میشود و مصرف و مصرف گرایی بهترین پاسخ برای پر کردن این خلاء است.
از طرفی نظام اقتصادی ما متکی بر اقتصاد آزاد و بی هویت نیست. نظام اقتصادی ایران مبتنی بر ارزشهای اسلامی - ایرانی است. ما در کشورخود اصول اخلاقی را دنبال میکنیم که مبتنی بر ارزشهای مصرفی صرف نمیباشد. بلکه بر اخلاق و هویت دینی و ملی ما استواراست. پس اگر بر اصول دیگران که در واقع همان سبک زندگی بی هویت است اصول خود را ترسیم کنیم و رفتار نماییم. بی اصولی را انتخاب کرده ایم و ازهویت واقعی خود قافل مانده ایم و هویت جعلی را برگزیده ایم که نظام سرمایه داری بر ما دیکته کرده است. اما اصول اخلاقی که در فرهنگ و مذهب ما جاری است همان سبک زندگی ساده و بی آلایش است. همان سادگی که هویت و غایت ما را بیان میکند. قرار نیست هویت خود را با مصرف جعل کنیم بلکه قرار است هویت واقعی خود را بشناسیم و محقق کنیم.
ابعاد برنامهریزی برای الگوهای مصرف گرایی نوین
ایران به عنوان کشوری که برنامههای بلندمدت و میان مدت مختلفی از جمله سند چشم انداز پیشرفت در افق ۱۴۰۴ را برای توسعه و پیشرفت خود در نظر گرفته است، اصلاح الگوی مصرف یکی از ضروریات و الزامات تحقق اهداف توسعه و بازیابی سبک تمدن ساز اسلامی- ایرانی در کشور میباشد. از طرفی، نامگذاری امسال به نام سال "حمایت از کالای ایرانی"، ضرورت توجه به این موضوع را به عنوان یکی از ارکان اصلی در تحقق اقتصاد مقاومتی دوچندان میکند. بنابراین، اگر بپذیریم که نگرش تکثرگرایی و زیاده خواهی، فرهنگ مصرف گرایی و تجمل گرایی، اسراف و تبذیر و ... در جامعه به عنوان برخی موانع فراروی اقتصاد مقاومتی مطرح است، باید به منظور رفع این موانع و ترویج الگوی مناسب مصرف در جامعه، تغییراتی در فرهنگ رفتاری و مصرفی چه در میان آحاد جامعه و چه در میان مسئولان ایجاد شود تا علاوه بر جلوگیری از هدر رفت سرمایههای ملی، انسانی، اقتصادی و اجتماعی، زمینه بهره گیری از منابع مختلف کشور در جهت رفاه عمومی و در نتیجه تحقق سطحی مطلوب از توسعه و پیشرفت فراهم شود.
به عبارتی، نیاز به مصرف بیشتر و تغییر نوع زندگی مردم به سمت مصرف گرایی، اقتصاد ما را بیش از پیش وابسته به اقتصاد خارجی میکند به طوری که بیشتر در آمدهای نفتی صرف ورود کالاهای مصرفی شده است. شکل گرفتن فرهنگ اسلامی- ایرانی در مصرف گرایی، تجدید نظر همه مردم در نحوه مصرفشان را میطلبد. لزوم برنامهریزی برای الگوهای مصرف گرایی نوین و به سبب آن تأثیر در جهت کاهش گرایش به قاچاق کالای غیر ضروری و لوکس، روشن میگردد. برنامهریزی برای الگوهای مصرف گرایی نوین باید در چند بعد صورت گیرد:
مصرف گرایی صحیح را باید از طریق آموزشهای رسمی به کودکان، نوجوانان و جوانان آموزش داد. این امر باید از طریق مدارس صورت گیرد.
مصرف گرایی غلط و صحیح را باید به شیوههای آموزشهای غیررسمی از طریق رسانههای جمعی و بویژه رادیو و تلویزیون به بزرگسالان نشان داد.
تولید در سطح جامعه با یک کنترل و نظارت فرهنگ توأم شود. نباید گذاشت هر کالائی در جامعه تولید گردد.
نظارت و کنترل فرهنگی به واردات عمده و خرد باید روا گردد.
عرضه کالا و خدمات در جامعه به گونهای صورت گیرد که اعضای طبقات متفاوت دسترسی نسبتاً مشابهای به آنها داشته باشند.
تبلیغات باید به گونهای باشند که مصرفگرایی افراطی را اشاعه ندهند، و صرفاً به معرفی کالاها و خدمات بپردازند.
مطالعات علمی ملی و منطقهای پیرامون مصرف گرایی در سطح کشور صورت گیرد و نظرسنجی از مردم شود.
فرهنگ مصرف جمعی در زمینههای مختلف بجای فرهنگ مصرف گرایی فردی اشاعه شود.
نتیجه گیری
طراحی الگوی مناسب مصرف و تغییر سبک زندگی یکی از ضروریات و الزامات حرکت در مسیر سبک زندگی اسلامی - ایرانی است؛چرا که تغییر رفتارمصرفی می تواند امکان عبور از از شرایط سخت را فراهم سازد.براین اساس اگر می خواهیم اقتصادی مستقل و به دور از هرگونه وابستگی به خصوص در منافع حیاتی داشته باشیم و اهداف مورد نظر در برنامه های توسعه ای چشم انداز1404 را تحقق بخشیم،ضروری است برای ایجاد تغییر در شیوه مصرف مطابق با سبک زندگی اسلامی- ایرانی، اقدامات و برنامه های جدی به صورت کاربردی و به دور از هرگونه شعارزدگی تدوین و اجرا شود؛که این مهم بدون همکاری و همراهی مسئولان و مردم با یکدیگر امکان پذیر نخواهد بود. در اینمیان، رسانه ملی میتواند بهعنوانمهمترین ابزار تبلیغاتی با بهره گیری از دیدگاه هاونظراتصاحبنظرانو متخصصاناین حوزه، درمعرفیو ارائهالگوهای صحیحمصرفیبهآحادجامعهنقش مؤثریایفاکند.
بنابراین، نخست در زمینه فرهنگی است که اعمال آموزشهای جدید در این زمینه میتواند راهگشا باشد. دوم در زمینه کنترلهای اقتصادی که در توزیع کالا و خدمات باید به کار گرفته شود. در واقع برنامه ریزی در سه زاویه یک مثلث باید صورت گیرد بویژه برای بخش تولیدی که باید کنترلهای شدیدی اعمال گردد. سوم، استفاده از اهرمهای سیاسی است.
باید توجه داشت، اصلاح الگوی مصرف نیازمند کار فرهنگی بسیار وسیعی است که در کشورهای دارای منابع محدود ارزی، ترویج فرهنگ مصرف صحیح و تقاضای متعادل، امری ضروری مینماید. همچنین تعلیم فلسفه و اخلاقیات اسلامی، تولید و نمایش فیلمها و تئاتر و سایر رشتههای هنری و فرهنگی و آموزش الگوهای اصیل اسلامی به طور مداوم از طرق مختلف در زمینه تقویت جوانان در پیروی از ارزشهای اسلامی تأثیرگذار خواهد بود.
ارسال نظرات